تلخ و شیرین/دکتر هنگامه عابدین

یکی از شب‌های شلوغ اورژانس است. علاوه بر بخش اورژانس که همه تخت‌هایش پر هستند، در هیچ‌کدام از بخش‌های دیگر هم حتی یک تخت خالی نداریم. مردی مادر سالخورده‌اش را با درد سینه آورده‌است...

شرح حال و معاینه، چیزی بیشتر و مهم‌تر از یک سوءهاضمه نشان نمی‌دهد. محض احتیاط، یک نوارقلب هم درخواست می‌کنم که آن هم طبیعی است. با وجود این، پسر بیمار اصرار بر بستری‌کردن مادرش دارد. به او توضیح می‌دهم که مشکل مادرش جدی نیست و با درمان سرپایی حل می‌شود ولی مرد که از ابتدا به نیت بستری مادرش آمده، حرف خودش را می‌زند. به او می‌گویم که در بیمارستان یک تخت خالی هم نداریم که بیماران به مراتب بدحال‌تر از مادر او را بستری کنیم و دو بیمار با مشکل قلبی را به مراکز دیگر اعزام کرده‌ایم ولی متاسفانه گوش مرد بدهکار حرف‌های صدمن یک غاز من نیست!

درهمین حال، مردی را با حمله حاد آسم روی یکی از تخت‌ها می‌گذارند. درحالی‌که به سمت تخت این بیمار می‌روم، سوپروایزر بیمارستان، تلفنی اطلاع می‌دهد که یکی از بیماران بستری در بخش آی‌سی‌یو فوت شده است. این خبر به معنای خالی‌شدن یک تخت در این بخش است. ظاهر بیمار آسمی حکایت از قریب‌الوقوع بودن ایست تنفسی دارد. پس از انجام اقدام‌های اولیه و دادن اکسیژن، دستور انتقال سریع بیمار را به آی‌سی‌یو می‌دهم. گوشی پزشکی را به گوش می‌گذارم تا بیمار را معاینه کنم. پسر بیمار قبلی که به قول خودش بسیار تیز و باهوش است، متوجه قضیه می‌شود و با صدای بلند شروع به اعتراض می‌کند. از اینکه چرا این بیمار تازه‌وارد را به جای مادرش بستری کرده‌ام، چرا نوبت را رعایت نکرده‌ام،... رفته‌رفته تهدید هم چاشنی سوالاتش می‌‌شود؛ اگر مادرش را بستری نکنم و او را مرخص کنم و بلایی سر مادرش بیاید، کاری می‌کند که مرغان هفت آسمان به حالم خون گریه کنند... آخرین تیر ترکشش را هم رها می‌کند؛ می‌دهم به جرم پارتی‌بازی و رشوه‌گیری دستگیرت کنند!

در تمام لحظات سخنرانی پرشور ایشان، مشغول سمع ریه بیمار هستم و بدیهی است که مقنعه‌ام، مانع از دیده شدن ارتباط تنگاتنگ گوشی با گوش‌هایم است! چند لحظه بعد، گوشی را برمی‌دارم و به بهیاری که کارهای بیمار را انجام می‌دهد، تاکید بر انتقال فوری بیمار به بخش می‌کنم. به مرد عصبانی که به مرز انفجار رسیده است، می‌گویم: ببخشید... گوشی توی گوشم بود حرفاتونو نشنیدم... کاری با من داشتین؟

نمی‌توانم چهره مرد را بعد از شنیدن حرف‌هایم توصیف کنم...

گوشی پزشکی یا استتوسکوپ، وسیله‌ای است برای شنیدن بعضی صداها و نشنیدن بعضی دیگر!


کلمات کلیدی: خاطرات پزشکی و اورژانس

 

 

منبع



برخی همکاران

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

انجمن علمی رادیولوژی ایران

انجمن علمی رادیولوژی ایران

انجمن جراحان دهان و فک و صورت

انجمن جراحان دهان و فک و صورت

انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران

انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران

انجمن علمی جراحان گوش، گلو، بینی و سر و گردن ایران

انجمن علمی جراحان گوش، گلو، بینی و سر و گردن ایران

آکادمی جراحی زیبایی آمریکا

آکادمی جراحی زیبایی آمریکا

انجمن پزشکی خواب ایران

انجمن پزشکی خواب ایران

انجمن بین المللی تحقیقات دهان و داندان آمریکا

انجمن بین المللی تحقیقات دهان و دندان آمریکا

انجمن ارتودنتیست های ایران

انجمن ارتودنتیست های ایران

مرکز تحقیقات گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی

مرکز تحقیقات گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی

مرکز تحقیقات علوم دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

مرکز تحقیقات علوم دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

پایگاه دندان پزشکی ایرانیان

پایگاه دندان پزشکی ایرانیان

انجمن تحقیقات راینولوژی

انجمن تحقیقات راینولوژی

انجمن دندان پزشکان عمومی ایران

انجمن دندان پزشکان عمومی ایران

انجمن علمی پزشکی لیزری ایران

انجمن علمی پزشکی لیزری ایران

کنگره بین المللی ایمپلنت خلیج فارس

کنگره بین المللی ایمپلنت خلیج فارس

دهمین کنگره بین المللی انجمن ارتودنتیست های ایران

دهمین کنگره بین المللی انجمن ارتودنتیست های ایران

NRITLD

NRITLD